6 ژوئن 2022 - دو بیمار مبتلا به دیابت نوع 1 پس از درمان با جزایر آلوژنیک مشتق شده از سلول های بنیادی (VX-880) ساخت شرکت Vertex Pharmaceutical، اکنون کنترل بهتر قند خون را تجربه می کنند، بطوری­ که اولین بیمار 9 ماه پس از دریافت پیوند، کاملاً بی نیاز از انسولین شده است.

قبل از انجام این روش، هر دو بیمار قادر به درک علایم هیپوگلایسمی در خود نبوده و چندین دوره ی هیپوگلایسمی شدید را تجربه کرده بودند، این موضوع خطر استفاده از داروهای سرکوب کننده ی سیستم ایمنی را که برای جلوگیری از رد پیوند جزایر مشتق از سلول های بنیادی لازم است، توجیه می کند. اولین بیمار، مردی 64 ساله بود که بیش از 40 سال با دیابت نوع 1 زندگی می کرد، او اکنون بیش از 9 ماه پس از عمل دریافت پیوند دارای هموگلوبین A1c در محدوده طبیعی بدون مصرف انسولین است. دومین بیمار، یک زن 35 ساله بود که به مدت 10.7 سال، به دیابت نوع 1 مبتلا بود. او کاهش 30 درصدی در دوز انسولین و افزایش قابل توجه زمان سپری شده در محدوده قند خون هدف را تا 5 ماه پس از پیوند تجربه کرد. به هر دو بیمار فقط نیمی از دوز هدف VX-880 داده شد.

پرفسور James F. Markmann، رئیس بخش جراحی پیوند در بیمارستان عمومی ماساچوست، بوستون، بیش از 20 سال است که سلول‌های جزایر پانکراس را از اهداکنندگان مرده از طریق تزریق به ورید پورتال کبدی به انسان پیوند می‌زند.

پرفسور مارکمن، توضیح داد که پیوند سلول های جزایر پانکراس به دست آمده از جسد، هیپوگلایسمی شدید را از بین می برد و کنترل قند خون را در بیماران مبتلا به دیابت نوع 1 بهبود می بخشد، اما این سلولها از نظر کمیت محدود هستند و کیفیت متغیری دارند. جزایری که از طریق تمایز از سلول‌های بنیادی پرتوان انسانی ساخته می‌شوند، جایگزین مناسبی برای جزایر لانگرهانس جسد هستند.

او طی یک نشست خبری اظهار داشت که این یک حوزه ی جدید در پیوند است و ما امیدواریم که نتایج یکسان و یا بالقوه بهتری بدست آوریم. با جزایر مشتق شده از سلول های بنیادی، که کیفیت، سازگاری و قابلیت اطمینان بیشتری دارند، ممکن است نتیجه بهتری نسبت به جزایر جسد بدست آوریم.

بیمار سوم اخیراً دوز کامل VX-880 را دریافت کرده است، اما نتایج او در گزارش فعلی ارائه نشده است. ثبت نام از 17 بیمار برای این درمان برنامه ریزی شده است. این کارآزمایی در حال حاضر توسط سازمان غذا و داروی ایالات متحده در مورد معیارهای افزایش دوز متوقف شده است، اما Vertex در حال کار با FDA، برای راه­اندازی آن است. پرفسور مارکمن گفت در عین حال، ثبت نام در کانادا همچنان ادامه دارد.

پرفسور مارکمن در پاسخ به سوالی در مورد وضعیت بیمار اول در حال حاضر، پاسخ داد: او کارش عالی است. او احتمالاً قدرشناس ترین بیماری است که من تا به حال ملاقات کرده ام. زندگی او به دلیل دیابت در حال نابودی بود. او نمی توانست کار کند. او به دلیل افت قند خون با موتور سیکلتش تصادف کرد. او واقعاً بسیار قدردان بود که می توانست در این کارآزمایی شرکت کند.

وقتی پرفسور مارکمن قبل از انجام عمل، عدم قطعیت ها و خطرات احتمالی را برای بیمار توضیح داد، بیمار پاسخ داد که من می خواهم در این کارآزمایی شرکت کنم. اگر به خاطر این موضوع بمیرم و به شخص دیگری کمک کنم خوشحال خواهم شد، اما نمی توانم به زندگی ام با این وضعیت ادامه دهم.

پرفسور مارکمن گفت: این افراد واقعاً از شرایط خود رنج می‌برند و فکر می‌کنم این درمان به آنها امید می‌دهد.

دکتر مارلون پراگنل، معاون تحقیقات و علوم انجمن دیابت آمریکا، گفت: افراد مبتلا به دیابت نوع 1 فاقد سلول های بتای پانکراس هستند و دریافت سلول های بتای کافی برای پیوند از پانکراس اجساد غیرممکن است زیرا ما با محدودیت در تعداد پانکراس اجساد روبرو هستیم. اگر نتایج این درمان مانند نتایج بیمار اول، ایمن و مؤثر باشد، این روش درمانی، تحولی در زندگی افراد مبتلا به دیابت نوع 1 ایجاد خواهد کرد.

پرفسور مارکمن داده های آخرین ویزیت مطالعه ی هر یک از دو بیمار را ارائه نمود: 270 روز پس از پیوند بیمار اول و 150 روز پس از پیوند بیمار دوم. قبل از پیوند، بیمار اول پنج رویداد شدید هیپوگلایسمی و بیمار دوم، سه رویداد هیپوگلایسمی را تجربه کرده بودند.

پرفسور مارکمن گفت: غلظت پپتیدC در خون هر دو بیمار در ابتدا غیرقابل شناسایی بود. در پاسخ به تست تحمل یک وعده غذای مخلوط، 90 روز پس از پیوند، بیمار اول یک پاسخ "قوی" با افزایش غلظت پپتیدC نشان داد که تا روز 180 پس از پیوند، افزایش یافت. سپس غلظت پپتید Cکاهش یافت اما هنوز تا روز 270 قابل تشخیص بود، که احتمالاً به دلیل بهبود حساسیت به انسولین در بدن بیمار بود.

به طور مشابه، سطح پپتید Cدر بیمار دوم نیز تا روز 90 به محدوده قابل تشخیص افزایش یافت که با کاهش قند خون همراه بود.

هموگلوبینA1c در بیمار اول از 8.6% در ابتدا به 6.9% در روز 180 پس از پیوند کاهش یافت، سپس در روز 270 به 5.2% رسید که یک تغییر قابل توجه بود برای بیمار دوم، این کاهش از 7.5% به 6.4% در روز 57 رسید، سپس در روز 150 پس از پیوند، به 7.1 درصد بازگشت.

دوز انسولین مورد نیاز هر دو بیمار نیز کاهش قابل توجهی داشت. برای بیمار اول، کاهش دوز بیش از  90 درصد بود - از 34 واحد در شروع به 2.6 واحد در روز 90. پس از 210 روز از پیوند، او توانست انسولین را قطع کند و در روز 270 معیارهای رسمی بی نیاز شدن از انسولین را برآورده کرد.

در بیمار دوم نیز کاهش دوز انسولین معنی دار بود، از 25.9 واحد به 18.7 واحد در روز 57 و پس از آن ثابت ماند، بطوری که در روز 150 پس از پیوند، بیمار 18.2 واحد انسولین در روز دریافت می کرد.

پرفسور مارکمن در پاسخ به این سوال که چرا نتایج بیمار دوم به اندازه بیمار اول چشمگیر نبود، پاسخ داد: من فکر می کنم آنچه مهم است این است که هر دو بیمار عالی عمل کردند و از آنجایی که این پیوند با نصف دوز انجام شد، ما انتظار داشتیم که نتیجه بیشتر شبیه بیمار دوم باشد نه بیمار اول. بنابراین، من فکر می کنم که ما فقط باید این پیوند را بر روی بیماران بیشتری انجام دهیم تا بفهمیم نتایج چگونه خواهد بود.

اگر چه بیمار اول، مجموعه ای از شش رویداد شدید هیپوگلایسمی را در اوایل دوره پس از پیوند تجربه کرد، او هیچ رویداد هیپوگلایسمی دیگری را پس از گذشت 35 روز از پیوند تجربه نکرد. بیمار دوم هیچ رویداد هیپوگلایسمی شدیدی نداشت.

سایر رویدادهای ایمنی به طور کلی با آنچه در رژیم سرکوب کننده ی سیستم ایمنی در دوره ی بعد از عمل مشاهده می شد، مطابقت داشت. بیمار اول یک افزایش "خفیف و خود محدود شونده" در تست عملکرد کبد داشت و همچنین دو عارضه جانبی شدید را تجربه کرد: راش ناشی از سرکوب سیستم ایمنی که خود به خود برطرف شد و کم آبی بدن که نیاز به بستری شدن در بیمارستان در روز 186 داشت. عوارض جانبی بیمار دوم همگی خفیف تا متوسط بودند و اغلب سردرد و هیپومنیزیمی گزارش شد که ارتباطی با VX-880 ندارد.

تحقیقات برای بی نیاز شدن از سرکوب سیستم ایمنی در حال انجام است

پرفسور مارکمن گفت: رژیم سرکوب سیستم ایمنی مورد استفاده در این پیوند شامل القای کاهش لنفوسیت ها و به دنبال آن یک رژیم نگهدارنده از دو عامل استاندارد مورد استفاده در بیماران پیوند کلیه است که به خوبی قابل تحمل بودند.

او افزود: با این حال، خطر سرکوب سیستم ایمنی عموماً از مزایای بالقوه ی آن برای اکثر افراد مبتلا به دیابت نوع 1 که با انسولین به خوبی بیماری خود را مدیریت می کنند، بیشتر است. اگر ما راهی برای پیوند داشته باشیم با یک مشکل دو بخشی روبرو هستیم: یکی داشتن یک سلول درمانی قابل اعتماد، سازگار و موثر و دومی توسعه ی رویکردی است که به سرکوب سیستم ایمنی نیاز نداشته باشد. در این صورت، سلول‌ها بدون نیاز به سرکوب سیستم ایمنی می‌توانند واقعاً به طور گسترده در دسترس باشند. این فرصتی برای آینده است زیرا این سلول‌ها می‌توانند در مقادیر نامحدود ساخته شوند.

دکتر پراگنل در پاسخ به سوالی درباره نظرش در مورد جنبه ی سرکوب سیستم ایمنی، گفت: سرکوب سیستم ایمنی یک نگرانی است، اما من احساس می کنم که این تازه شروع تحقیقات زیادی است که باید در این زمینه انجام شود. محققان گام به گام این کار را انجام خواهند داد. این تازه شروع کار است. درک من این است که آنها استراتژی‌های بیشتری در مورد سرکوب سیستم ایمنی دارند و در آینده ممکن است حتی به سرکوب سیستم ایمنی نیاز نداشته باشند. اما حتی در این مرحله نیز نتایج شگفت‌انگیز است.

وی افزود: "لوزالمعده مصنوعی" گام بزرگی رو به جلو است، اما فقط پلی برای درمان است، در حالی که اگر محققان بتوانند ایمنی و اثربخشی این روش پیوند را اثبات کنند، این روش به طور بالقوه یک درمان است و من در مورد آن بسیار هیجان زده هستم.

منبع:

https://www.medscape.com/viewarticle/975142?src=